مصاحبه

گفت و گو با دکتر فیلیپ ولنتی

تاریخ: 1397/5/6

گفت و گو با دکتر فیلیپ ولنتی

 متخصص ارتوپد دست و قائم مقام زنجیره امید فرانسه

پروفسور فیلیپ ولنتی که از همکاران قدیمی مؤسسه زنجیره امید فرانسه است، هر سال در جریان ماموریت هایی به ایران، برزیل و دیگر کشورهای جهان سفر می کند تا به مداوای کودکان محروم بپردازد. با وجود اینکه در ضمن مصاحبه سعی داشتم بیشتر از خاطرات و افتخارات خود بگوید، فروتنانه و با زرنگی خاصی از پرداختن به این موارد طفره می رفت. با این حال سعی کردیم جزئیات بیشتری را در گفت وگو با ایشان برای شما منتشر کنیم.

آقای دکتر! برای ما بگویید چه شد تا به پروفسور ولنتی امروز تبدیل شوید؟ اصلاً چرا تصمیم گرفتید پزشک شوید؟

خوب، این سوال بزرگی است. خیلی وقت پیش، وقتی خیلی جوان بودم تصمیم گرفتم پزشک شوم. راستش الان برایم به یاد آوردن علت تصمیمم کمی دشوار است. همیشه علاقه زیادی به کمک کردن، درمان بیماران و ابداع شیوه های نوین درمان داشتم. ما در پزشکی از تکنیک های مختلفی بهره می گیریم. زیرا درمان بیمار گاهی نیازمند ترکیب چند تکنیک در کنار حمایت روانی از بیمار است. ترکیب تکنیک ها و مراقبت از بیماران همیشه برایم جذاب بوده و هست. در واقع باید بگویم من تصمیم نگرفتم که پروفسور شوم! هر پزشکی که سخت کار کند، عمل های جراحی زیادی انجام دهد و در زمینه تخصصی خود مقاله پزشکی بنویسید و در نشریات پژوهشی معتبر بین المللی منتشر کند قاعدتاً روزی درجه استادی در رشته خود را دریافت خواهد کرد. بنابراین این یک تصمیم شخصی نبود. شاید تا حدودی مسیر زندگی ام باعث شد تا این اتفاق بیفتد.

 چه شد که اکنون می بینیم در زمینه خیریه نیز فعالیت می کنید و به مداوای نیازمندان می پردازید؟

ببینید، اصل این ماجرا به خیلی وقت پیش برمی گردد. روزی یکی از همکارانم به نام پرفسور دِلوش از من خواست تا برای کمک به پناهجویان قایق سوار ویتنامی راهی آن سرزمین شویم. در آن ایام کودکانی در دریا گیر افتاده بودند و باید برای نجات جان آنها از قایق های سرگردان و انتقال آنها به ویتنام کمک رسانی صورت می گرفت. این ماجرا تقریباً به سال 1978 میلادی ( 1367 هجری شمسی) برمی گردد. یادم است ماموریت اولم بود و ارتباطی به جراحی نداشت؛ بلکه بیشتر نوعی فعالیت بشردوستانه بود. بعد از جنگ آمریکا در ویتنام برای کمک به کودکانی که خارج از کشورشان بودند به آنجا رفتیم. تصمیم گرفتیم یک ماموریت با همکاری گروهی از پزشکان در فرانسه به نام «پزشکان فرانسوی» انجام دهیم. برای همین به آسیا آمدیم و یک قایق تهیه کردیم تا با آن کودکان را از دریا نجات دهیم. در واقع به قصد طبابت آنجا نرفتیم بلکه بیشتر برای کمک انسانی بود.

آیا در زندگیتان اتفاقی افتاده است که شما را تشویق به انجام فعالیت های خیرخواهانه کرده باشد؟

بله، فکر می کنم مهمترین چیز برایم، ماموریتی بود که به کابل در افغانستان رفتم. در مرتبه اول هیچ پزشک جراحی برای انجام عمل ریزجراحی وجود نداشت. فقط جراحان عمومی بودند و جراح ارتوپدی در آن منطقه نبود. بنابراین تصمیم گرفتیم تا بیمارستانی برای تعلیم جراحان و آموزش ریزجراحی در آن کشور راه اندازی کنیم.

پس از تاسیس مؤسسه زنجیره امید فرانسه چه شد که تصمیم گرفتید با زنجیره امید ایران وارد همکاری شوید؟

من در فرانسه با شخصی به نام پروفسور مزدا آشنایی قبلی داشتم. او از من دعوت کرد تا در ایران جراحی انجام دهم. در سفرم به ایران با خانم مریم مرعشی آشنا شدم. او تصمیم گرفت مؤسسه زنجیره امید در ایران را تاسیس کند و من نیز متعاقباً همکاری ام را با این مؤسسه ایرانی شروع کردم.

شما یکی از بنام ترین جراحان ارتوپدی جهان هستید. ممکن است کمی از تجربیات و مشاهدات خود در ایران برایمان

بگویید؟

اولین تجربه‌ام به هشت سال پیش برمی گردد. ما تصمیم گرفتیم هر سال دو بار به ایران ماموریت داشته باشیم. اولین ماموریت در یک کیلینیک خصوصی انجام شد. بعد از دو تا سه ماموریت بود که با دکتر زرگر آشنا شدم. تصمیم گرفتیم تا برای پاتولوژی اندام فوقانی روشی تازه ابداع کنیم. در ابتدا او یک پزشک ارتوپودی اطفال معمولی بود. اما اکنون خوشحالم که می بینم می تواند کارهای زیادی انجام دهد. شاید در آینده کشور مقصدمان را برای ماموریت تغییر دهیم، چون او اکنون کاملاً در رشته خود حاذق است و تیم خوبی هم در اطراف خود در ا یران دارد. در هفت سال گذشته، او برنامه آموزشی خوبی که شامل فلو و دستیار است، راه اندازی کرده است. آنها حدود 80 تا 90 درصد از جراحی های دشوار را انجام می دهد.

آیا خاطره خاصی از همکاری خود با زنجیره امید ایران به یاد دارید؟

کودکی را به یاد دارم که مشکلات زیادی داشت. فرایند آسیب شناسی او خیلی خوب انجام شد. ما تصمیم گرفتیم چهار مرتبه روی او عمل جراحی انجام دهیم. خوشحالم که اکنون آن کودک بهبود یافته است. این برایم خیلی خوشحال کننده است. من خاطره زیادی از کودکان ایرانی و درمان آنها دارم.

کدام مورد بیشتر از همه برایتان چشمگیر بوده است؟

فکر می کنم مهمترین آنها مربوط به کودکی بود که دچار آسیب شبکه براکیال بود. او بعد از دو سه سال می توانست اشیا را بلند کند و نگه دارد. اگر روی او جراحی انجام نمی شد، نمی توانست این کارها را انجام دهد. این به معنی بازیابی کارکرد اندام فوقانی بود که باعث خوشحالی بسیار من شد.

شایع ترین اختلالی که در ایران با آن روبرو شده اید چه بوده است؟

من دو مورد فلج اِرب و شبکه بِازویی را در ویزیت هایم بیشتر مشاهده کرده ام.

آیا فقط همین اختلال در سطح کشور شایع است؟

بله این مورد در کشور نسبت به بقیه شایع تر است. واقعیت این است که سطح آموزش زنان باردار در ایران خیلی مطلوب نیست. این مشکل پیچیده ای است که در بسیاری از نقاط جهان با آن روبه رو هستیم. آنها باورهای خود را با مسائل پزشکی در هم می آمیزند. برای مثال به برخی زنان در مناطق محروم گفته می شود برای بارداری به بیمارستان نروند و در منزل وضع حمل کنند.

به نظر شما زنجیره امید ایران چقدر در درمان بیماری های صعب العلاج موفق عمل کرده است؟

من فکر می کنم زنجیره امید ایران با هدایت خانم مریم مرعشی در نوع خود سازمانی بی نظیر است. او تمام وقت خود را صرف توسعه این سازمان و نیل به اهدافش کرده است. فکر می کنم وجود این فعالیت های خیرخواهانه برای کمک به کودکان بی بضاعت در ایران بسیار مهم باشد.

چشم انداز شما برای آینده زنجیره امید چیست؟

فکر می کنم به زودی می توانیم آموزش را از طریق اینترنت از پاریس به شکل تله مدیسین (پزشکی از راه دور) انجام دهیم. گمان می کنم در آینده نزدیک این اتفاق بیافتد.

یعنی آموزش از طریق اسکایپ یا نرم افزارهای دیگر ارتباطی در بستر وب؟

بله، فکر می کنم به ماموریت های خود ادامه دهیم و انجام اعمال جراحی کماکان ادامه یابد. سعی می کنیم این کار را در کشورهای دیگر نیز انجام دهیم  که نیاز به کمک دارند. اما ماموریت های خود را در ایران نیز همچنان ادامه خواهیم داد.

احتمالاً درباره پروژه بیمارستان کودکان امید شنیده اید؟ درباره این پروژه و نقشی که برای درمان کودکان محروم خواهد داشت چه نظری دارید؟

قطعاً اتفاق خوبی است. واقعیت این است که بچه های زیادی در ایران زندگی می کنند و البته شرایط زندگی در ایران در برخی مناطق محروم خوب نیست. فقر همچنان در برخی مناطق کشور، به ویژه در مناطق مرزی و دور از مراکز استان ها بیداد می کند. از طرفی به علت سطح زندگی و درآمد پایین گروهی از مردم در این مناطق، اختلالات مادرزادی در میان کودکان آنها شایع است. برخی مناطق شرایط خیلی خوب نیست و ابزارهای پیشگیری از بیماری نیز بسیار محدود است. معمولاً برای والدین کم درآمد امکان درمان پرهزینه کودکان وجود ندارد. دولت هم به دلیل بالابودن هزینه درمان قادر به کمک زیادی نیست و ناگزیر از اولیویت بندی در تخصیص منابع است. اگر بخواهیم کودکان بی بضاعت را درمان کنیم به جمع‌آوری کمک های مردمی نیاز داریم. در این بین وجود مؤسسات خیریه ای مثل زنجیره امید در ایران، می تواند امید ما را برای درمان کودکان محروم و کمک به خانواده های آنها را چندبرابر کند. خیریه ها میانبری برای غلبه بر شرایطی هستند که ناخواسته بر کودکان تحمیل شده است.

از وقتی که در ا ختیار ما گذاشتید سپاسگزارم.

نظرتان را با ما به اشتراک بگذارید


تازه ترین اخبار